روزگار دختری که می‌خواهد جراح شود

نوشته هایی از من برای من تا فراموش نشوند

روزگار دختری که می‌خواهد جراح شود

نوشته هایی از من برای من تا فراموش نشوند

سلام خوش آمدید

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

اوضاع الانم خیلی شخمی و البته تخیلی ...شخمی از این نظر که یک شنبه یعنی پس فردا امتحان نهایی دینی  دارم و امروز وقتمو گذاشتم رفتم آزمون قلم ، درحالی که خیلیا نیومده بودن .. چون اونا مثل آدم میشینن برای امتحانشون میخونن... و من نصف روزمو از دست دادم ..تخیلی از این نظر که دیشب دوساعت کلا خوابیدم .. خستمه .. باید بخوابم شروع کنم به درس .. چون دینیم خیلیش مونده ... و نمره دینیم خیلیییییی تو قبولی دانشگام و تراز کلم موثرع ... 7.5 درصد تراز کلم مال دینیه....الان همش کنکاوم و ذهنم درگیر ترازم قلمم هست .. چون بد شده... و کلا اوضاع خرابهههه .........ولی بهههههههههه درککک.... نباید الکی ذهنمو در گیرش کنم چون الان یه هفته است درسای عمومی رو دارم میخونم =/...و اصن این آزمونو نخونده رفتم جواب دادم ....باید تمرکزمو بزارم رو امتحان دینی هرچی که بود تموم شد رفتتت ...چیزی که مال چند ساعت پیشه بهتر تو همون تایم بمونه ...الان .. این تایم رو نباید برای غصه خوردن هدر بدم ....بدرک که ترازم اینه یا اونه باید امتحانای نهاییم رو 20 بگیرم باید نمیزارم چیزی حواسمو پرت کنه گور باباش 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۴:۳۸
  • دختری که می‌خواهد جراح شود

این چند روز اخیر کلا عصبانی ام ..عصبانی از چی ؟! ... نمیدونم  بگم از خودم عصبانی ام یا بقیه ؟... از بقیه عصبانی ام چون اعصابمو خورد میکنن؟! یا از خودم عصبانی ام چون از رفتار بقیه اعصابم خورد میشه ؟! ... راستش هردوتاش ولی بیشتر از این اعصابم خورده که چرا تحت تاثیر حرف بقیه قرار میگیرم ...به دنباله ی این افکار و خیالات رفتم به سراغ کتاب « هنررندانه ی به تخم گرفتن» نوشته مارک منسون و ترجمه ی فوق العاده ارشاد نیک خواه ...

اول فایل صوتیش رو گوش دادم که راویش الحق خوب سخن رو ادا میکرد ولی بعد تصمیم گرفتم برم بخوانمش ...حالا کمتر ازدو ماه دیگه کنکور دارم .. این چند روزم بازی بازی درس خوندم ... (بازی بازری درس خوندن یعنی سطحی و سرسری درس خوندن ) و هنوز بعد از 7 ماه هنوز تو درس خوندن اونقد جدی نشدم.... حالا الانم این کتاب منو چنان به دام انداخته و هعی بهم چشمک میزنه بیا منو بخون و همه چی رو به چپت بگیر ... منم دارم کم کم نرم میشم. امااا طی یک تصمیم عام المنغعه (  این کلمه تازه یاد گرفتم باحاله بنظرم )... گفتم یه فصلش رو بخونم بعد برم سراغ درس ...اصلا کی به کیه ؟ .. اصلا چی به چیه ؟! ... هعی بهم میگن بیشتر بخون .. بیشتر بخون .... قبول دارم کم میخونما ولی خب دیه همینه که هست ... حالا اگه شد بیشترش میکنم ....در کل آدم باید قناعت کنه .. به قول داداش عزیزم سعدی ... « قناعت توانگر کند مرد را »

 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۱:۰۰
  • دختری که می‌خواهد جراح شود